loading...
گنجینه دانلود
گروه گنجینه دانلود بازدید : 231 چهارشنبه 08 بهمن 1393 نظرات (0)
سهراب سپهری :
ﺧﺪﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ ﺯ ﺭﻭﻱ ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ!
ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ...
ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ...
ﻳﻜﻲ ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮﺑﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩﻱ...
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ...
ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ...
ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ...
ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ...
ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ...
ﭼﻪ ﺯﺷﺘﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ...
ﭼﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ...
ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پایین...
ﭼﻪ ﺍﺳﻔﻠﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﻠﻴﺎ...
ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮﻱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ!
گروه گنجینه دانلود بازدید : 250 یکشنبه 05 بهمن 1393 نظرات (0)

پیامبر خدا صلي الله عليه و آله: حَقُّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ أَنْ يُحَسِنَ اسْمَهُ وَأَدَبَهُ وَيَضَعَهُ مَوْضِعًا صالِحًا.

پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: حق فرزند بر پدرش اين است: نام نيكو براى او برگزيند؛ ادب وى را نيكو كنـد؛ و در جايـگاه شايسته اى قرارش دهد.

برای دیدن سایر پوسترها و خواندن شعر شاعر دامغانی به ادامه مطلب مراجعه کنید.

گروه گنجینه دانلود بازدید : 281 پنجشنبه 11 دی 1393 نظرات (0)

اینم یه مناجات بسیار زیبا

نیایش زیبا از امام سجاد:

الهی

دردهایی هست كه نمی توان گفت
و گفتنی هایی هست كه هیچ قلبی محرم آن نیست

الهی

اشك هایی هست كه با هیچ دوستی نمی توان ریخت
و زخم هایی هست كه هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد
و تنهایی هایی هست كه هیچ جمعی آنرا پر نمی كند

الهی

پرسش هایی هست كه جز تو كسی قادر به پاسخ دادنش نیست
دردهایی هست كه جز تو كسی آنرا نمی گشاید
قصد هایی هست كه جز به توفیق تو میسر نمی شود

برای خواندن ادامه این مناجات به ادامه مطلب مراجعه کنید.

گروه گنجینه دانلود بازدید : 153 پنجشنبه 11 دی 1393 نظرات (0)

این متن آرامش خوبی به آدم میده

ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﻬﺮ ﻧﮑﻦ ﭼﻮﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻨﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﻮ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﻪ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎ
ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ !
ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﻫﺴﺘﯿﻢ , ﻓﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ
ﻧﻔﺴﻬﺎﯼ ﺁﺧﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ; ﭘﺲ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﻭ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺁﺭﻭﻣﺶ
ﮐﻨﯽ ; ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺭ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻧﯿﺶ ﻣﯿﺰﻧﻪ, ﭘﺎﺩﺯﻫﺮﺷﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻥ
ﺳﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﺎﻥ .....

برای خواندن ادامه این متن به ادامه مطلب مراجعه کنید...

گروه گنجینه دانلود بازدید : 195 جمعه 21 آذر 1393 نظرات (0)

این شعر واقعا فوق العاده است

در خیالات خودم,
در زیر بارانی که نیست…
می رسم با تو به خانه،
از خیابانی که نیست…
می نشینی روبرویم،
خستگی در میکنی…
چای می ریزم برایت،
توی فنجانی که نیست…
باز میخندی و میپرسی:
كه حالت بهتر است؟!
باز میخندم ، که خیلی،
گرچه ، میدانی که نیست…
شعر می خوانم برایت،
واژه ها گل می کنند!!!
یاس و مریم میگذارم،
توی گلدانی که نیست…
برای خواندن ادامه این شعر به ادامه مطلب مراجعه کنید.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 139
  • کل نظرات : 36
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 208
  • آی پی امروز : 70
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 91
  • باردید دیروز : 37
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 128
  • بازدید ماه : 128
  • بازدید سال : 17,132
  • بازدید کلی : 410,658