loading...
گنجینه دانلود
گروه گنجینه دانلود بازدید : 299 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

پادشاهي قصري زرنگار بنا کرد و سپس حکيمان و نديمان را فرا خواند و گفت: آيا در اين بنا عيبي مي  بينيد؟

همگان زبان به تحسين گشودند و از بي عيب بودن آن کاخ گفتند، تا اين که زاهدي برخاست و گفت: قصر نيکويي است اما حيف که رخنه اي در آن ديده مي شود که اگر اين رخنه نبود اين کاخ با قصر فردوس برابر بود.

شاه گفت: کدام رخنه، من رخنه اي نمي بينم. گفت: آن رخنه را فقط عزرائيل مي بيند و اين رخنه براي عبور او و گرفتن جان شما ساخته شده است.



گرچه اين قصر است خرم چون بهشت      مرگ بر چشم تو خواهد کرد زشت

 

 

 

 

 

مطالب مرتبط

-داستان کوتاه وآموزنده مقام از خود ممنون

-انیشتین و راننده اش!

-دعا کن گندمت آرد شود!

-داستان کوتاه وآموزنده شاهینی که پروازنمی کرد

-حیف از تو نیست با این"خر ها" نشسته ای!؟

-مجموعه کامل داستان های کوتاه

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 139
  • کل نظرات : 36
  • افراد آنلاین : 49
  • تعداد اعضا : 208
  • آی پی امروز : 199
  • آی پی دیروز : 57
  • بازدید امروز : 271
  • باردید دیروز : 72
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 520
  • بازدید ماه : 520
  • بازدید سال : 17,524
  • بازدید کلی : 411,050